significant
معنی
علامت، معنی دار، حاکی از، ژرف، مهم، عمده، قابل توجه
سایر معانی: مهند، دربایست، بااهمیت، کرامند، پرمعنی، چم دار، چشمگیر، قابل ملاحظه، (قدیمی) نشان، نماد (significancy هم می گویند)
[صنایع غذایی] معنی دار، مهم
[صنعت] مهم، با اهمیت، اصلی
[نساجی] معنی دار - پر معنی - مهم - بر جسته
[ریاضیات] معنی دار، با معنی، معتبر، رهنمون
سایر معانی: مهند، دربایست، بااهمیت، کرامند، پرمعنی، چم دار، چشمگیر، قابل ملاحظه، (قدیمی) نشان، نماد (significancy هم می گویند)
[صنایع غذایی] معنی دار، مهم
[صنعت] مهم، با اهمیت، اصلی
[نساجی] معنی دار - پر معنی - مهم - بر جسته
[ریاضیات] معنی دار، با معنی، معتبر، رهنمون
دیکشنری
قابل توجه
اسم
sign, mark, signal, symptom, indication, significantعلامت
صفت
significant, considerable, remarkable, substantial, notable, strikingقابل توجه
important, significant, main, great, serious, substantialمهم
significant, meaningful, punctualمعنی دار
major, main, chief, leading, significant, primaryعمده
significant, representativeحاکی از
deep, profound, unfathomable, abysmal, important, significantژرف
ترجمه آنلاین
قابل توجه است
مترادف
cogent ، compelling ، convincing ، denoting ، eloquent ، expressing ، expressive ، facund ، forceful ، heavy ، important ، indicative ، knowing ، meaning ، momentous ، powerful ، pregnant ، representative ، rich ، sententious ، serious ، sound ، suggestive ، symbolic ، valid ، weighty