کار یا چیز فرعی، از بازی یا معرکه خارج کردن سایر معانی: (بویژه ورزش) از شرکت بازداشتن یا بازماندن، (فوتبال و تنیس و غیره) هر یک از دو خط طرفین زمین، خط جانبی، (جمع) زمین خارج از هر یک از این ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی