سپر، حائل، میانگیر، فنر، استفاده از میانگیر، ضربت خور، ضرب خور سایر معانی: کسی که با مالیدن چیزی را صیقل می دهد، جلا دهنده، چیز یا شخصی که بین دو چیز (معمولا متخاصم) حایل شود، حایل شدن، میان ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی