طاقچه، فلات قاره، تاقچه، رف، هر چیز تاقچه مانند، در تاقچه گذاشتن، کنار گذاشتن سایر معانی: هر چیز تاقچه مانند: جزیره ی مرجانی، تخته سنگ، سنار، پایاب شنی، تپه ی زیر آب، صخره ی آبگیر، فلات زیر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] آتول فلات قاره، آتول سکویی یا فلاتی - رجوع شود به pseudoatoll (شبه آتول یا آتول کاذب).
شمارۀ قفسه [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] ← نشانۀ بازیابی
واژههای مصوب فرهنگستان
shelfful, n•(به اندازه ی) یک تاقچه پر
[زمین شناسی] فلات کربناته فلات دریایی کم عمق که در آنجارسوبگذاری بوسیله ارگانیسم های کربناته صورت می گیرد.
فلات قاره [زمینشناسی] بخشی از حاشیۀ قاره، بین خط ساحلی و شیب قاره، با شیبی بسیار کم
فلات قاره سایر معانی: (زمین شناسی) دشتاب، فلات قاره (نواحی ساحلی به ژرفای حدود 200 متر که منابع آن معمولا متعلق به کشور مجاور آن است) [عمران و معماری] فلات قاره - کفه دریایی [زمین شناسی] فلا ...
(توده ی انبوهی از تکه های یخ که در راستای کرانه های قطبی در ته دریا قرار دارد و شاخه های آن تا سطح آب می رسد) سکوی یخی، یخ سکو [عمران و معماری] یخپشته [زمین شناسی] جزیره یخی تخته یخ عظیمی بش ...
طاقچه بالا بخاری [کوه نوردی] طاقچه
بی مصرف، کنار گذاشته، ناکارا، فاقد کارآرایی، به دردنخور
[زمین شناسی] سکوی سنگ حاشیه ای، سکو سنگ (shelfstone)
تیرخواب [ورزش] تکیهگاه باریکی بر روی کمان که تیر بر روی آن قرار میگیرد