[نساجی] دستگاه تشکیل دهانه نخ تار - دستگاه ایجاد دهنه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] قطع و خوابانیدن بار
ریزش، اضافه، تظاهر، فوران، جریان بزور سایر معانی: برون تراوی، برون شارندگی، برون ریزش، (نگارش یا سخن - بیان پر احساس و بی پروا) سرشارگویی، سرشار نویسی، برون ریزی احساسات، (پزشکی - ریزش خون و ...