چیدن پشم گوسفند و غیره، ماشین برش، چیدن مو، اسباب برش قیچی، چیدن پشم گوسفند و غیره، بریدن، شکاف دادن، قیچی کردن سایر معانی: (پشم گوسفند و غیره) چیدن، (مو یا پشم را با قیچی) زدن، (از فرش یا م ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] آزمون برشی با جعبه - آزمون برش جعبه ای
[عمران و معماری] ضریب برش
[پلیمر] آرایش یافتگی کنترل شده برشی در قالبگیری تزریقی
[شیمی] جابجایی برشی
[عمران و معماری] ضریب ارتجاعی برشی
[عمران و معماری] گسیختگی برشی - شکست برشی - گسیختگی ناشی از برش [زمین شناسی] شکست برشی، گسیختگی برشی [معدن] گسیختگی برشی (مکانیک سنگ)
چین برشی [زمینشناسی] چینی که براثر برش خوردن یا لغزش در امتداد صفحات نزدیکبههم و موازی سطح محوری خود به وجود میآید|||متـ . چین لغزشی glide fold, slip fold ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] چین بُرشی
[عمران و معماری] اصطکاک برشی
[عمران و معماری] بند برشی
[عمران و معماری] لنگی برش - تاخیر برش