خوش ریخت، شکیل، خوش اندام، خوش بر و رو، خوش ترکیب سایر معانی: خوش اندام (بویژه زن)، پری پیکر، مه پیکر [زمین شناسی] خود شکل، خوش ریخت، خوش ترکیب، شکیل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیبا، قشنگ سایر معانی: (ادبی) زیبا، دلکش
زیبا سایر معانی: زیبا
مریی، مطبوع نظر، مورد نظر سایر معانی: خوش منظر، خوش منظره، مقبول
(امریکا - خودمانی - زن) دارای بقچه بندی خوب، کمی چاق ولی خوش هیکل
شبیه مجسمه، خوش هیکل، مجسمه وار، تندیس وار سایر معانی: مجسمه مانند، تندیس مانند، سبک مجسمه