شکل پذیر، قابل شکل گیری سایر معانی: shapable شکل پذیر، مناسب، موزون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلاستیک، مادهپلاستیکی، قالب پذیر، قابل تحول و تغییر، تغییر پذیر، نرم، خمیری سایر معانی: (ماده ی) شکل پذیر، دیس پذیر، ریخت گیر، دشایند، خوپذیر، تحت تاثیر قرار گرفتنی، اثر پذیر، هنایش پذیر، پل ...