(غزل 14 سطری با این قافیه: abab cdcd efef gg) غزل شکسپیری (english sonnet هم می گویند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(عامیانه) معمولی، نه مثل آش دهن سوز، نه چندان خوب یا برجسته
تب دار، در حال تب سایر معانی: دارای تب (به ویژه اگر خفیف باشد)، داغ (مثل آدم تب دار)، تب آور، تب زا، هیجان زده، پر شور، پر تب وتاب، پر جوش و خروش، شوریده، تب گونه (feverous هم می گویند)، بیق ...
وحشت، عصبانیت فوقالعاده سایر معانی: از کوره در رفته
خرده، ریزه، لرز، لرزه، ارتعاش، مرتعش کردن، خرد کردن، از سرما لرزیدن، لرزاندن، لرزیدن سایر معانی: (تکه ی هر چیزی که شکسته است) تکه شیشه، پاره سفال، پاره آجر، تکه ی چینی، (از ترس یا سرما و غیر ...