قطعه موسیقی عاشقانه سایر معانی: (موسیقی)، آواز یا آهنگ شامگاهی و عاشقانه (به ویژه آنکه عشاق زیر پنجره ی معشوق اجرا می کردند)، سرناد، موسیقی سرناد، آهنگ سرناد، ساز واواز شبانه و عاشقانه در هو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اواز، سرود، تصنیف، خواندن، اواز خواندن، سرودن، سرود خواندن، سراییدن سایر معانی: آواز خواندن، خنیدن، نغمه سرایی کردن، ترنم کردن، تمجید کردن، (از راه شعر و آواز) تعریف کردن، ستودن، (زنبور یا ک ...
خواننده، سراینده، اواز خوان، خنیاگر، سرود سرا، نغمه سرا سایر معانی: اسحاق باشویس سینگر (نویسنده ی امریکایی)، آوازخوان، پرنده ی آوازخوان، شخص یا چیزی که ترنم می کند
نغمه سرای سیار سایر معانی: (فرانسه و ایتالیا و اسپانیا در سده های 11 تا 13)، شاعر بزمی، نغمه سرا، شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31 فرانسه