صادرات، کالای صادره، صادر کردن، بیرون بردن سایر معانی: (کالا و خدمات) صادر کردن، برفرستی کردن (در برابر: وارد کردن import)، (اندیشه و هنر و فرهنگ و غیره) سرایت دادن یا کردن، (هر چیز صادر شده ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیرون دادن سایر معانی: درز کردن
متشعشع، پرتو افکندن، تابیدن، شعاع افکندن، متشعشع شدن سایر معانی: (اشعه یا امواج نوری یا حرارتی بیرون دادن) تابیدن، درخشیدن، رخشیدن، ساطع کردن یا شدن، رخشا کردن یا شدن، (مثل شعاع های دایره) ا ...