فاش کردن، خیانت کردن، تسلیم دشمن کردن، خیانت کردن به سایر معانی: به دشمن کمک کردن، عهدشکنی کردن، گیر دادن، نارو زدن، مایوس کردن، سرخورده کردن، گمراه و سپس ترک کردن، از راه به در کردن، (برخلا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(عامیانه - انگلیس) دهن لقی کردن، سری را فاش کردن
(در مورد فروشگاه ها) کالای موجود را حراج کردن و برای همیشه تعطیل کردن، حراج کردن