بخش بخش بودن، بخش بخش سازی، تقسیم کردن به بخش ها یا اجزا، پاره پاره شدگی، تقسیم بچند قسمت یا قطعه، قطعه قطعه سازی [عمران و معماری] قطعه بندی [کامپیوتر] قطعه سازی؛ قطعه بندی [ریاضیات] عمل قطع ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطعهبندی گسل [ژئوفیزیک] تقسیم زون گسل به قطعههای کوچکتر بر پایۀ تاریخچه گسیخت (rupture) هر قطعه
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] ذخیره شدن هر قلم داده در یک قلعه مجزا
شکافتگی [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] فرایند تقسیم شدن یاختۀ تخم که در نتیجۀ آن همۀ یاختههای اندامگان به وجود میآیند |||متـ . تسهیم ...
تجزیۀ صحنههای تصویر به مناطقی بامعنا [مهندسی نقشهبرداری]
فرایند تقسیم شدن یاختۀ تخم که در نتیجۀ آن همۀ یاختههای اندامگان به وجود میآیند |||متـ . تسهیم [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ...