segmentation
/ˌseɡmənˈteɪʃn̩/

معنی

بخش بخش بودن، بخش بخش سازی، تقسیم کردن به بخش ها یا اجزا، پاره پاره شدگی، تقسیم بچند قسمت یا قطعه، قطعه قطعه سازی
[عمران و معماری] قطعه بندی
[کامپیوتر] قطعه سازی؛ قطعه بندی
[ریاضیات] عمل قطعه قطعه کردن

دیکشنری

تقسیم بندی
اسم
segmentationقطعه بندی
segmentationقطعه قطعه سازی
segmentationتقسیم بچند قسمت یا قطعه

ترجمه آنلاین

تقسیم بندی

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.