حفظ [رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از زیرگزینههای پرونده که برای ذخیرهکردن شکلِ موجودِ پرونده در حافظه به کار میرود|||متـ . حفظ کردن ...
واژههای مصوب فرهنگستان
اندوختن، نگاه داشتن، پس انداز کردن، نجارت دادن، رهایی بخشیدن، پس انداختن، فقط بجز، بجز اینکه، فقط بجز سایر معانی: رهانیدن، نجات دادن، بوختن، (سالم و غیره) نگهداشتن (به جای ((زنده باد)) هم به ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] ذخیره کن به عنوان 1. ذخیره ی یک نوشته یا رسم تحت نامی دیگر . نخستین بار که کاری را بدون عنوان ذخیره می کنید . از *...save as* به جای *save* استفاده کنید . 2. ذخیره یک فایل در دیگر ...
وقت خود را حرام نکردن (با حرف زدن)، نصیحت بیهوده نکردن، از حرف زدن بی نتیجه خودداری کردن
با موفقیت کار مشکلی را انجام دادن، به داد رسیدن
پس انداز کن، نجارت دهنده سایر معانی: نجارت دهنده، پس انداز کن
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن، بدون پس انداز ماندن
[ریاضیات] تمایل نهایی به پس انداز، گرایش نهایی به پس انداز
[نفت] نفت بند
[عمران و معماری] محافظ کابل
مبارک، سعید، متبارک، خوشبخت سایر معانی: مقدس، آشو، همایون، فرهومند، فرخنده، خجسته، وابسته به آمرزش، رستگار، آمرزیده، قرین رحمت، (قسم یا دشنام ملایم) فلان فلان شده، سزاوار دشنام، آرامبخش، پرب ...