[آمار] نسبت چگالی سَو ج-دیکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] آزمون سَو ج
وحشیانه، بیرحمانه
کمال وحشی گری، نهایت وحشی گری
[آمار] آزمون سَوج دنباله ای
دیوانگی سایر معانی: رجوع شود به: amok، amok : یک نوع جنون دراثر مر مالاریا که منجر به خودکشی میشود
از روی خشم سایر معانی: از روی خشم
وحشی، بی رحم، حیوان صفت، جانور خوی، شهوانی سایر معانی: جانورمانند، سبع، خونخوار، بی مروت، ددمنش، ددمنشانه، وحشیانه، ظالمانه، شدید، سخت و شدید، رک و راست (و ناخوشایند)، (مهجور) وابسته به جانو ...
ادمخورانه سایر معانی: ادمخورانه
نابود کننده، ویرانگر، مخرب، خرابکار، ناو شکن سایر معانی: خراب کننده، انهدام آور
شیطان، خونی، دیو، روح پلید، عفریت، ادم بسیار شریر سایر معانی: روح خبیث، اهریمن، ابلیس، (با لحن نیمه جدی) نسناس !، شیطون !، (عامیانه) کسی که به کاری بسیار علاقمند است (و در آن خیلی ماهر بوده ...
خشمگین، سبع، ژیان، حریص، تندخو، قوی، درنده، خشم الود، شرزه سایر معانی: دد منش، درنده خو، هار، شدید، لگام گسیخته، نا مهار، بی امان، بسیار مشتاق، دو آتشه، (عامیانه) ناخوشایند، زننده، اکبیری، ک ...