ابدار، باطراوت، بارانی، شاداب، پر اب، شیرهدار سایر معانی: (میوه و سبزی و غیره) آبدار، (عامیانه) جالب، گیرا، پرآب و تاب، (عامیانه) پرنان و آب، پرسود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مست سایر معانی: (خودمانی) مست، پاتیل، مست و خراب، سیاه مست، پاتیل شده