هرزگی، عیاشی سایر معانی: (روم باستان - جشنواره ای که در حدود 17 دسامبر با افراط در عیش و نوش برگزار می شد) ساتورنالیا، روم قدیم جشن خدای زحل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وابسته به جشنواره ی ساتورنالیا
عیاشی سایر معانی: میگساری، عیاشی و بزن و بکوب (رجوع شود به: carouse)
بد اخلاق، فاسد، بدون احساس مسئولیت اخلاقی، هرزه، فاسد الاخلاق، بد سیرت، زشت رفتار، نا پارسا سایر معانی: بدجنس، بدسرشت، اهریمنی، رذل، بی عفت، منافی عفت، غیراخلاقی، خلاف اخلاق، نافرخوی، بدمنش، ...
موج، عیاشی، میگساری عیاشی سایر معانی: افراط، زیاده روی، بی بندوباری، (یونان و روم باستان - معمولا جمع) عیاشی و میگساری به افتخار یکی از خدایان (به ویژه dionysus)، عیاشی و میگساری چندنفره (هم ...
کیف، عیاشی کردن، لذت بردن، شادی کردن سایر معانی: (با سروصدا) شادمانی کردن، جشن گرفتن، خوشی کردن، (با: in) محظوظ شدن یا بودن، کیف کردن، (بسیار) خوش آمدن، رجوع شود به: revelry