[بهداشت] بهسازی محیط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فقدان بهداشت
سرایت، گند، عفونت، سرایت مرض، مریض کن سایر معانی: آلودگی، پلشتی، آلوده شدگی، ابتلا، دچاری، واگیری، بیماری عفونی، گندش، گندزدگی، چرک کردگی، شوخگنی، ریمناکی، اثر، هنایش، نفوذ، اثر گذاری، هر چی ...
طب پیشگیری، طب استحفاظی سایر معانی: (پزشکی) پیشگیری، جلوگیری، طب طب پیشگیری
[عمران و معماری] بهداشت همگانی
گواهینامهای که مسئولان بهداشت بندر پس از بازرسی همۀ جوانب بهداشتی شناور صادر میکنند [حملونقل دریایی]
واژههای مصوب فرهنگستان