infection
معنی
سایر معانی: آلودگی، پلشتی، آلوده شدگی، ابتلا، دچاری، واگیری، بیماری عفونی، گندش، گندزدگی، چرک کردگی، شوخگنی، ریمناکی، اثر، هنایش، نفوذ، اثر گذاری، هر چیز گندش آور، سرایت مر
[کامپیوتر] آلودگی ؛ عفونت
[صنایع غذایی] عفونت : د رشد و نمو میکروب در بدن موجود زنده
[بهداشت] گند - عفونت
[پلیمر] عفونت