[پلیمر] لکه های زنگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شستوشوی بازدارندۀ زنگ [خوردگی] ایجاد پوشش تبدیلی بر روی سطح آهن پیش از رنگ کردن
واژههای مصوب فرهنگستان
اطوارروستایی یا ناهنجار
زنگ زدگی
زنگزدگی [خوردگی] خوردگی آهن یا آلیاژهای آن که محصول قهوهای مایل به قرمز دارد
خش خش، صدای برگ خشک، خش خش کردن، صدا دراوردن از، صدای برگ خشک ایجاد کردن، صدا کردن سایر معانی: (صدای بر زدن ورق یا تکان خورن برگ ها در نسیم و غیره) خش خش، صدای ملایم، صدای ملایم ایجاد کردن، ...
[عمران و معماری] رنگ ضد زنگ
روغنهای ضدزنگ [خوردگی] روغنهایی که برای محافظت از زنگزدگی سطوح آهنی یا فولادی در هنگام انبار کردن و حملونقل به کار میروند ...
[زمین شناسی] طلای زنگاری - طلای طبیعی که دارای لایه نازکی از اکسید آهن یا سیلیس است که از اختلاط آسان آن جلوگیری می کند.
[حقوق] رابطه امانی که در آن امین علاوه بر نگهداری مال مورد امانت از نظر اداره آن نیز وظایفی بر عهده دارد
[نساجی] مواد ضد زنگ
[خودرو] ضد زنگ