وابسته به یا توسط یا همانند ارکستر، ارکستری، ارکستروار، وابسته به انجمن نوازندگان، در خور ارکستر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکناس، پول کاغذی سایر معانی: اسکناس، پول کاغذی
تیغ صورت تراشی، با تیغ تراشیدن سایر معانی: تیغ (ریش تراشی)
شیی ء، کار، اسباب، جامه، متاع، چیز، دارایی، لباس، شیء سایر معانی: شی، (معمولا جمع) وضع (اوضاع)، کار(ها)، قلم (اقلام)، (معمولا جمع) متعلقات شخصی، اثاث، لوازم، وسایل، (برای بیان محبت یا همدردی ...
ویسکی، وسکی سایر معانی: (مشروب الکلی قوی) ویسکی، مشروب دارای ویسکی، whisky وسکی، مثل وسکی، وسکی خوردن
هر نوع تلسکوپ و آشکارساز و متعلقاتِ آنها که برای رصد به کار میرود [نجوم رصدی و آشکارسازها]
واژههای مصوب فرهنگستان
از حالتهای معنایی گروه اسمی که بر وسیلۀ انجام عمل دلالت دارد [زبانشناسی]
دستهای از سازهای بادیبرنجی که کلید دارند [موسیقی]
ترازیابی مجهز به یک سامانۀ تصحیحکننده که وقتی دستگاه تا حدی از تنظیم تراز خارج شده باشد، سبب میشود خط دید بهطور خودکار افقی باقی بماند|||متـ . ترازیاب خودتنظیم self-adjusti ...
خلبانی که صلاحیت پروازِ کور را احراز کرده است [حملونقل هوایی]
دستگاه ترسیمی که امکان اندازهگیری بر روی مدل برجسته را فراهم میکند و با ابزار نوری یا مکانیکی یا رقمی این اندازهگیریها را به نقشه تبدیل میکند [مهندسی نقشه ...
ردهای از سازها که تولید صدا در آنها با ارتعاش زه صورت میگیرد [موسیقی]