ستیزه جو، ستیز گر، ستیز جو، خروس، جوجه خروس، ادم ستیزه جو سایر معانی: خروس (cock هم می گویند)، امر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرنده، مرغ، ماکیان، پرنده را شکار کردن سایر معانی: (در اصل) پرنده (امروزه فقط در ترکیب به این معنی به کار می رود)، پرندگان، طیور، گوشت مرغ، گوشت ماکیان، گوشت پرندگان اهلی، (انواع پرندگان اهل ...