فراگَرد [مهندسی مخابرات] شخصی که از محدودۀ اشتراک خود خارج شود و از خدمات تلفن همراه شبکهای دیگر استفاده کند
واژههای مصوب فرهنگستان
کولی، شبیه کولی سایر معانی: (با g کوچک) کولی مانند، سلیطه، کولی وار، (با g کوچک) غیر وابسته به اتحادیه کارگری یا صنفی، بی جواز، (با g کوچک هم می نویسند) کولی، (نادر) سرگردان بودن، دایم تغییر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالک، مسافر پیاده، عابر، رهرو، رهنورد سایر معانی: رهرو، رهنورد، سالک، مسافر پیاده