[معدن] مرحله جوانی رودخانه (زمین شناسی فیزیکی)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قایق رودخانه، کشتی رود رو، رودناو [عمران و معماری] کشتی رودپیما
[زمین شناسی] ریورت - یک اصطلاح مترادف منسوخ برای جویبار.
سواحل رودخانه، رودخانهای، رودمانند سایر معانی: مشرف به رود، رودکناری، ساحلی، رودزی، رودخانه زی، وابسته به رودخانه، رودی، رودسان، تولید شده توسط رودخانه، رودزاد [زمین شناسی] رود مانند، رودزی، ...
وابسته به کرانه رود
رودکنار، ساحل رودخانه، شهر ریورساید (در جنوب کالیفرنیا - امریکا)، کناررود، کرانه رود، زمین ساحلی، واقع درکناررودخانه
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca5Si6O16(OH)2•2(H2O)
[آب و خاک] ریزابه
[آب و خاک] رودخانه انباشتی، رودخانه رسوبگذاری
[آب و خاک] رودخانه آبرفتی
[معدن] رودخانه های پیشین (زمین شناسی فیزیکی)
[کوه نوردی] رادیوی بهمن