[برق و الکترونیک] اثر حلقه زنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگ [مهندسی مخابرات] صدایی در گوشی مخاطب که بر تماس ورودی دلالت دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] زنگ رمزی نوعی سیستم زنگ تلفنی که در آن تعداد و یا مدت زنگها ایستگاه مورد نظر را مشخص می کند .
الکترونیک : ریشه یابى
آبسنگ حاشیهای [اقیانوسشناسی] آبسنگی که مستقیما به ساحل قاره یا جزیره متصل است
[نفت] لوله راست کن
[عمران و معماری] پاطاق
[عمران و معماری] پاطاق برونی
[عمران و معماری] پاطاق درونی
اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
عقب، عقب، پشت سر، عقب تراز، بعد از، دیرتراز، کپل، پشت سر سایر معانی: در پشت، در عقب، به سوی عقب، واپس، عقب تر، ورا، آن سوی، ماورا، پشتی، حامی، پشتیبان، (قدیمی) ذخیره، برای بعد، باقی کار، باق ...
شیپور، شیپور تیز سایر معانی: (در مورد صدا) تیز و پر طنین، (موسیقی - قرون وسطی) شیپور (که صدای آن بسیار تیز و روشن بود)، (شعر قدیم) صدای شیپور (یا آوایی مشابه آن)