خراش، دریدگی، چاک، بریدگی، برش دادن، چاک دادن، شکافتن، بریدن سایر معانی: شکاف، ترک، (در روابط دوستانه) اختلاف، جدایی، دو دستگی، نفاق، تفرقه، (زمین شناسی) گسل، (محل کم عمق و سنگلاخ و پر شیب ر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] گسل کافتی گسلی که یک دره کافتی را محصور می کند. این اصطلاح برای گسل های نرمال و گسل های بزرگ امتداد لغز کاربرد دارد. -
[زمین شناسی] ریفت، کافت - کافتش قاره ای مرحله آغازین چرخه ویلسون است که تداوم فرایندها در آن، به ایجاد اقیانوس و در پایان فرورانش منجر می شود. کافتها، گودالهای طویلی درنظر گرفته می شوند که ک ...
[زمین شناسی] ناوه کافتی، ناوه ریفتی - رجوع شود به دره کافتی یا شکافی (rift valley).
[زمین شناسی] منطقه کافتی - الف) سیستمی از شکستگی های پوسته ای؛ در زمین ساخت، یک کافت. - ب) در هاوایی ناحیه از از عوارض آتشفشانی به همراه مجموعه های دایک زیرین را گویند. مترادف: منطقه کافت آت ...
شکاف دار، چاک دار
[معدن] تونل تهویه (معادن زیرزمینی)
[زمین شناسی] قاعده رانه یک ناپیوستگی سرعت لرزه ای که معمولاً بین مواد نهشته یخچالی و سازند مقاوم در زیر برخورد می کند و در کل، هر ناپیوستگی مشابه که بین لایه ای در زیر هوازدگی و لایه مقاوم س ...
[نفت] جداره گیر خرچنگی
ابرمتحرک
رانش [زبانشناسی] الگوی تغییری که در آن زبانهای مرتبط یا گونههای یک زبان پس از جدا شدن از منشأ مشترک ضمن ازسرگذراندن تغییرات و تحولات شباهتهایی با یکدیگر پیدا می ...
واژههای مصوب فرهنگستان
رجوع شود به: sea anchor