[سینما] اتاق بازبینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازبین، منقد ادبی، بازبین گر سایر معانی: نقدگر (به ویژه نقدگر آثار معاصر در مجلات و روزنامه ها)، منتقد، هنرسنج
[حسابداری] خدمات بررسی و حسابداری
بررسی پس از کنش [علوم نظامی] نوعی تحلیل هدایتشده از عملکرد یک سازمان که در زمانهای مناسب، هم در هنگام رویداد آموزشی یا عملیاتی و هم، در پایان آن و برای بهبود عملکردهای بعدی، انجا ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تحت بررسی بودن (یا قرار گرفتن)
[حسابداری] مرحله تکمیل بررسی
[حسابداری] گروه بررسی خدمات کامپیوتری
[ریاضیات] مرور طرح
پیشنمایش [سینما و تلویزیون] نمایش فیلم برای گروهی منتخب از منتقدان و نویسندگان و دیگر دستاندرکاران سینما، بهمنظور ارزیابی واکنش آنها ...
اطلاع قبلی، پیش چشی، پیش دید، پیش دید کردن، قبلا رویت کردن سایر معانی: (از پیش) دیدن، نشان دادن، پیشنهاد کردن، (نمایش برخی از صحنه های) برنامه ی آینده، پیشنما، پیش نمایی، (برنامه ی سینمایی و ...
[سینما] برنامه آینده
شیوۀ بازبینی و ارزیابی برنامه [مدیریت - مدیریت پروژه] روشی برای برآورد دیرش فعالیتها از راه به دست آوردن میانگین بدبینانهترین و خوشبینانهترین و محتملترین زمان، ...