دوباره متحد یا یکپارچه کردن یا شدن (رجوع شود به: unite بعلاوه ی re-)، دوباره بهم پیوستن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جفت کردن، انباشتن، متراکم کردن، گرد امدن، جمع شدن، گرد اوردن، سوار کردن، فراهم اوردن، همگذاردن، انجمن کردن سایر معانی: گردآوردن، گردهم آوردن، فراهم آوردن، گروه کردن، جلسه تشکیل دادن، همنشست ...