دوباره واگذار کردن، از سطح خارج بداخل نفوذ کردن سایر معانی: پسرفت کردن، پس رفتن، به قهقرا رفتن، عقب رفتن، (به ویژه سرزمین) پس دادن، تفویض مجدد کردن، مسترد کردن، اعاده کردن، طب از سطح خارج بد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(دوچرخه و سه چرخه و غیره) به عقب پا زدن (برای پس روی یا ترمز)، (امریکا - بوکس بازی) به سرعت پس رفتن، اظهار ندامت کردن