[ریاضیات] حرکت تأخیری، جنبش درنگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] گچ دیرگیر
دیر، کند، تنبل، کندرو، دارای تاخیر سایر معانی: دیرآیند، کم سرعت، آهسته، آهسته رو، بطی، دیر اینده، سست