معنی

دیر، کند، تنبل، کندرو، دارای تاخیر
سایر معانی: دیرآیند، کم سرعت، آهسته، آهسته رو، بطی، دیر اینده، سست

دیکشنری

ترسناک
صفت
slow, sluggish, blunt, dull, tardy, laggingکند
tardy, lazy, tardigrade, slow-footedکندرو
late, long, ancient, tardyدیر
lazy, sluggish, indolent, idle, slothful, tardyتنبل
tardyدارای تاخیر

ترجمه آنلاین

تاخیر

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.