[عمران و معماری] مشخصه منتجه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] کشش برآیند - کشش حاصل
[ریاضیات] برایند دو یا چند بردار
[ریاضیات] برایند بردار ها
عامل موثر، کارگر، کاری، مفید، موثر، قابل اجرا، تاثیر پذیر سایر معانی: نتیجه بخش، چشمگیر، بازمانگر، برگر، ثمربخش، گیرا، خوشایند، رضایتبخش، به درد بخور، فایده دار، دلنشین، (ارتش - مجهز و آماده ...
لاحق، مابعد، پسین، بعد، متعاقب، بعدی، دیرتر، خلفی، پس ایند سایر معانی: سپسی، سپسین، پیایند، (با: to) بعد از، پس از، وابسته به رویداد متعاقب یا پس رویداد [ریاضیات] در سایر متعاقب، بعدی، لاحق ...