احترامات یادرود مرا باو برسانید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعریف، خوشامد، درود، خوش آمد، خوش ایند، تعارف، خوشامد گویی کردن، تعریف کردن از، خوشامد گفتن سایر معانی: مداهنه، تحسین، ستایش، تمجید، تعریف کردن (از)، تکریم کردن، مورد تحسین (یا تمجید یا ستای ...
برخورد، سلام، خوشامد، درود، خوش آمد، تبریک، تهنیت، احترام، تبریکات، خوش باش، سلام کننده سایر معانی: سلام و تعارف، خوش آمدگویی، پیشواز، (اغلب جمع) سلام رسانی، احترامات، احترام کننده، در جمع ت ...
سلام کردن، احترام نظامی، سلام نظامی، سلام، درود، سلام دادن، سرلام کردن، تهنیت گفتن سایر معانی: ادای احترام کردن، درود گفتن، (به احترام) سر خم کردن، کلاه از سر برداشتن، خوشامد گفتن، (ارتش) سل ...
تماما، سراسر، سرتاسر، بکلی، از درون و بیرون سایر معانی: (در) سرتاسر، (در) سراسر، (در) همه ی، (در) تمام، سراسر، تماما، ازدرون وبیرون، بکلی، از همه جهت، درتمام مدت، سرتاسر [ریاضیات] سراسر، تما ...