دوباره پر کردن، بازپرسازی سایر معانی: دوباره پرکردن، بازپرسازی [سینما] داروهای تقویتی [عمران و معماری] ذخیره مجدد - دوباره پر شدن [زمین شناسی] ذخیره مجدد دوباره پر شدن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] سطح حداکثر موجودی
[زمین شناسی] دوباره پر سازی از هوا، باز پر سازی از هوا
تغذیۀ هواگَرد [علوم نظامی] رساندن مواد مورد نیاز هواگَرد، مانند سوخت و روغن و گازهای فشرده، به حد و مقدار و وزن معین
واژههای مصوب فرهنگستان
لفاف، هر چیزیکه با ان چیزیرا پرکنند سایر معانی: هر چیزی که با آن چیز دیگری را پر کنند (مثلا ماده ی پر کننده ی دندان یا کالباس و کاهو که با آن ساندویچ را پر می کنند)، آکندگر، پرکن، پرکنه، آکن ...
تغذیه [زمینشناسی] فرایند طبیعی یا مصنوعی افزوده شدن آب به آبخوانها
تر و تازگی
تجدید، تکرار، بازنوکنی سایر معانی: تمدید، درازانش، ازسرگیری، بازآغاز، هر چیز تجدید یا بازآغاز شده [عمران و معماری] نوسازی [ریاضیات] تجدید، تکرار [آمار] تجدید
شروع، تجدید، ادامه، باز یافت، از سر گیری سایر معانی: دنبال گیری، بازگیری
فرایند طبیعی یا مصنوعی افزوده شدن آب به آبخوانها [زمینشناسی]