(تلویزیون: نمایش دو یا چند باره ی لحظه ی مهمی از مسابقه و غیره) بازنمایی فوری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجدید، تکرار، باز گو، باز انجام، دوباره ساختن، باز گفتن، تکرار شدن، دوباره انجام دادن، تکرار کردن، باز گو کردن، دوباره گفتن سایر معانی: واگفتن، (حرف را) تکرار کردن، (حرف شخص دیگری را) بازگو ...
کنشهای جنسی مثل بوسه و لمس که پیش از نزدیکی جنسی انجام میشود [علوم سلامت]
واژههای مصوب فرهنگستان