حالت دفع، دفع شدنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] ضد آب - آبگریز - دافع آب - کالای نساجی ضد آب
انزجار، احساس مخالف، نا سازگاری سایر معانی: بیزاری، پادسوهش، پادانگیزه، ناهمدردی، چیز یا شخص مورد بیزاری
دفع، وازنش، تنفر، بیزاری، رد