[حقوق] انتقال دعوی از دادگاهی به دادگاه دیگر قبل از خاتمه دادرسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] لایروبی
بازده تخریب و حذف [مهندسی محیط زیست و انرژی] درصد تخریب و حذف پسماند در زبالهسوز
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] حذف خط پنهان . [زمین شناسی] فرآیند حذف نمایش گرافیکی، پارهخطهایی که پروژکشن دو بعدی یک عارضه سه بعدی از نظر پنهان میمانند.
[نساجی] مکانیزم جدا کننده ناخالصیها ( در ریسندگی چرخانه ای )
تبعید، اخراج، نفی سایر معانی: تبعید، اخراج
دارکاست تجاری [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] کاهش موجودی داری که ارزش تجاری دارد
حذف سایر معانی: زدگی (از متن نگاشته یا چاپ شده)، قلم خوردگی، زدش، (واژه یا عبارت) زده شده، حذف شده، قلم خورده، محو [علوم دامی] حذف ؛ از نظر ژنتیکی به مفهوم عدم وجود بخشی از یک کروموزوم است ک ...
محرومیت، حرمان، سلب، محروم سازی، انعزال سایر معانی: از دست دادگی، از دست رفتگی، فقدان، بی بهرگی، ناکامی، بی بهره سازی [حقوق] محرومیت (از حقوق مدنی)، سلب مالیت بدون پرداخت غرامت ...
اخراج، عزل، برکناری، مرخصی سایر معانی: (از کار) برکناری، انفصال، رد سازی، مردود شمردن (dismission هم می گفتند)، مرخص سازی، راهی سازی [حقوق] قرار یا حکم مختومه کردن دعوی، انفصال، اخراج ...
روبرداری سایر معانی: روبرداری [حسابداری] دامپینگ ؛ فروش کالا در بازار خارجی با قیمتی کمتر [کامپیوتر] روبرداری
اخراج، خلع ید سایر معانی: اخراج، خلع ید