deletion
معنی
حذف
سایر معانی: زدگی (از متن نگاشته یا چاپ شده)، قلم خوردگی، زدش، (واژه یا عبارت) زده شده، حذف شده، قلم خورده، محو
[علوم دامی] حذف ؛ از نظر ژنتیکی به مفهوم عدم وجود بخشی از یک کروموزوم است که باعث عدم وجود برخی از ژنها می شود.
[بهداشت] بریدگی - obliteration - erasure
[ریاضیات] حذف
سایر معانی: زدگی (از متن نگاشته یا چاپ شده)، قلم خوردگی، زدش، (واژه یا عبارت) زده شده، حذف شده، قلم خورده، محو
[علوم دامی] حذف ؛ از نظر ژنتیکی به مفهوم عدم وجود بخشی از یک کروموزوم است که باعث عدم وجود برخی از ژنها می شود.
[بهداشت] بریدگی - obliteration - erasure
[ریاضیات] حذف
دیکشنری
حذف
اسم
elimination, deletion, omission, exclusion, cancellation, ellipsisحذف
ترجمه آنلاین
حذف