تعمیر کردن سایر معانی: از نو ساختن، باز ساختن، نوسازی، بازسازی، دوباره سازی، باز ساختن نوسازی [سینما] دوباره سازی (فیلم )
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دگردیسی، تغییر شکل دادن، دگردیس کردن، تغییر ماهیت دادن، دگرگون کردن سایر معانی: دگردیس کردن یا شدن، دگرریخت کردن یا شدن، دگرگون کردن یا شدن
از نو ساختن، نوسازی کردن، احیا کردن سایر معانی: دوباره ساختن (رجوع شود به: construct بعلاوه ی re-)
دوباره انجام دادن یا کردن (رجوع شود به: do بعلاوه ی re-)، دوباره اتاق را تزئین کرد [کامپیوتر] انجام مجدد - معکوس کردن اثر جدیدترین فرمان undo
تکثیر کردن، دوباره ساختن، چاپ کردن، فرااوردن، دو بار تولید کردن، باز عمل آوردن سایر معانی: دوباره ایجاد کردن، تولیدمثل کردن، نوزایی کردن، زاییدن، بازآورش کردن، (تصویر یا نوشته یا آوا) تکثیر ...
نوسازی کردن، تعمیر اساسی کردن، نونما کردن، نوسازمان کردن، نوسامان کردن، بهسازی کردن، تجدید نظر اصلاحی کردن، (رجوع شود به: vamp بعلاوه ی re-)، تجدید سازمان، تجدید بنا، دوباره رویه انداختن، دو ...