کمک، تسکین، ترمیم، جبران، اعانه، برجستگی، بر جسته کاری، اسودگی، راحتی، جانشین، رسایی، ازادی، فراغت، حجاری برجسته، گره گشایی، اسایش خاطر، تشفی، خط بر جسته، رفع نگرانی، تسکینی سایر معانی: آرام ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] سیمای برجستگی، عارضه، زمین دیس.
وجوه اعانه
[مهندسی گاز] لوله ای که شیرهای ایمنی روی آن نصب شده اند
[زمین شناسی] نقشه سه بعدی ،نقشه برجسته، نقشه برجسته نما ،هر نقشه ای که در فضای سه بعدی قرار دارد یا قرار است واقع شود
[زمین شناسی] مدل برجستگی - نمایش سه بعدی از عوارض فیزیکی یا برجستگی یک ناحیه، در هر اندازه یا محیطی که الزاماً با مقیاس صحیح ساخته نمی شود. (مقیاس قائم معمولاً برای مشخص تر ساختن برجستگی، اغ ...
[زمین شناسی] ناهمواری زمین، پست و بلندی
[زمین شناسی] فشارشکن
[نساجی] چاپ برجسته - چاپ با غلتک طرح بر جسته
[نساجی] کم کردن - خلاص کردن - آزاد کردن از تنش
رجوع شود به: safety valve [شیمی] شیر فشارشکن [عمران و معماری] شیر اطمینان - شیر فشار شکن [مهندسی گاز] شیراطمینان، شیرفشارشکن [زمین شناسی] شیر فشار شکن [نفت] شیر فشار شکن [پلیمر] شیر اطمینان ...
[حقوق] جبران خسارت خوانده، وصول طلب یا اعاده حق خوانده