سختی، نرم نشدنی، ارام نشدنی، تسکین ناپذیری، کینه توزی سایر معانی: سنگدل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عدم قبول، عدم موافقت، عدم تسلیم
سختی، سنگدلی سایر معانی: سختی، سنگدلی
بیرحمی، سخت دلی
ثبات قدم، تحلیل، دقت، تجزیه، نیت، قصد، تصویب، نتیجه، تصمیم، عزم، عزیمت، حل، رفع، تفکیک پذیری، عزم راسخ سایر معانی: جداسازی، جدایش، واکافت، اراده، خواست، گزیر، قطعنامه، بازفرمود، مصوبه، تصویب ...