تجدید، تکرار، باز گو، باز انجام، دوباره ساختن، باز گفتن، تکرار شدن، دوباره انجام دادن، تکرار کردن، باز گو کردن، دوباره گفتن سایر معانی: واگفتن، (حرف را) تکرار کردن، (حرف شخص دیگری را) بازگو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجدید، تکرار، باز گویی، باز گو، اعاده، باز انجام سایر معانی: بسکرد، چندبارگی، دمادمی، دمگیری، پدیساری، عمل تکرار شده [عمران و معماری] تکرار [برق و الکترونیک] تکرار [صنایع غذایی] تکرار [ریاضی ...