قالب، چونه، دست زدن اهسته، بموقع، ثابت، بهنگام، اهسته دست زدن به، چونه زدن، دست نوازش بر سر کسی کشیدن، نوازش کردن، بطور مناسب سایر معانی: مخفف:، حق انحصاری، بوقت، ساختگی، غیر صمیمانه، تند و ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی