پالایشگاه [مهندسی شیمی] سامانهای برای پالایش موادی مثل نفت خام و گاز طبیعی
واژههای مصوب فرهنگستان
پالایشگاه، تصفیه خانه سایر معانی: (نفت یا شکر و غیره) پالایشگاه، پالشگاه [حسابداری] پالایشگاه [خودرو] پالایشگاه - پالایشگاه [شیمی] پالایشگاه [عمران و معماری] تصفیه خانه - پالایشگاه [مهندسی گ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] گاز پالایشگاه
واضح کننده [عمران و معماری] کلاریفایر [نساجی] شفاف کننده [پلیمر] شفاف کننده، لجن گیر
پاک کننده، تطهیر کننده سایر معانی: پالاینده
سامانهای برای پالایش موادی مثل نفت خام و گاز طبیعی [شیمی]