معکوس، منعکس کردن، ولوله انداختن، طنین انداختن، پیچیدن سایر معانی: پژواک کردن، (صدا) منعکس کردن یا شدن، بازآوا کردن یا شدن، نوفیدن، طنین افکن شدن، خنیدن، (صدا) پیچیدن، (حرارت یا نور) باز تاب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی