برف سرخ [علوم جَوّ] برفی که سطح آن براثر رشد نوعی جلبک میکروسکوپی یا وجود گردوخاکِ قرمز به سرخی گراییده باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
رعایت تشریفات رسمى وادارى بحد افراط، قرطاس بازى
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قانون ـ فقه : رعایت تشریفات ادارى به حد افراط
آبسرخه [اقیانوسشناسی] پدیدهای ناشی از تکثیر بیشازحد برخی از ریزاندامگانهای گونههای داینوفیتا (Dinophytes) معمولا در نتیجۀ افزایش مواد مغذی که براثر آن برخ ...
سرخ خیزاب (سرخ شدن آب دریا در اثر انبوه شدن خزه ها یا شوجه های سرخ رنگ) [زمین شناسی] کشند سرخ - یک نوع شکوفایی در محیط آب که توسط تاژکداران تک یاخته ای ایجاد می شود.
[برق و الکترونیک] ولتاژ تصویر قرمز سیگنال ولتاژ خروجی از بخش قرمز دوربین تلویزیونی رنگی یا ولتاژ سیگنال دیگری بین ماتریس و شبکه تفنگ قرمز در لامپ تصویر تلویزیون رنگی سه تفنگی .
کرم ریز سرخ رنگ سایر معانی: رجوع شود به: bloodworm، bloodworm : ج، کرم ریز سر رنگ tubifex
تنظیم کردن، اماده چاپ کردن، انشاء کردن، دراوردن، تحریر کردن سایر معانی: (حکم یا قانون و غیره) تدوین کردن، نوشتن، دراوردن بصورت خاصی
(جانورشناسی) شکم سرخ (ماهی های آب شیرین و بومی امریکای شمالی از جنس phoxinus)
رجوع شود به: cercis، درخت ارغوان، گل ارغوان
(امریکا - عامیانه) انواع کنه های سرخ رنگ
(امریکا) باربر ایستگاه راه آهن، پلیس نظامی، دژبان، باربرایتگاه راه اهن