معنی

تنظیم کردن، اماده چاپ کردن، انشاء کردن، دراوردن، تحریر کردن
سایر معانی: (حکم یا قانون و غیره) تدوین کردن، نوشتن، دراوردن بصورت خاصی

دیکشنری

ویرایش
فعل
redact, editاماده چاپ کردن
adjust, regulate, redact, formulate, frame, controlتنظیم کردن
redactدراوردن
indite, paragraph, redact, writeانشاء کردن
redact, writeتحریر کردن

ترجمه آنلاین

ویرایش کردن

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.