خوابیده، برزمین گستر سایر معانی: لمیده، تکیه داده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] چین خوابیده [معدن] چین خوابیده (زمین شناسی ساختمانی) [نفت] چین خوابیده
[زمین شناسی] چین دولا شده، چین یک بر - چینی را گویند که پلانج های خط درز آن موازی با جهت شیب سطح محوری است. (ترنر و وایس 1963)
افقی، ترازی سایر معانی: وابسته یا نزدیک به افق، کرانی، آسمان کرانی، افقی (در برابر : عمودی vertical)، مسطح، هموار، صاف، تخت، (از نظر سطح تولید یا مقام) همتراز، برابر، یکسان، همانند، همگانی، ...
درازکش، متمایل، دمر سایر معانی: (خوابیده روی شکم و سینه) دمر، دمرو (در برابر: بر پشت یا طاقباز supine)، (با: to) متمایل (به)، مستعد، آماده، مهیا
خم شدن، تکیه کردن، لمیدن، برپشت خم شدن یا خوابیدن سایر معانی: (روی چیزی ) تکیه دادن، لم دادن، برآسودن، یله دادن، دراز کشیدن، (صندلی و غیره) خواباندن، (پشتی را) عقب یا جلو کشیدن، سرازیر کردن ...