prone
معنی
درازکش، متمایل، دمر
سایر معانی: (خوابیده روی شکم و سینه) دمر، دمرو (در برابر: بر پشت یا طاقباز supine)، (با: to) متمایل (به)، مستعد، آماده، مهیا
سایر معانی: (خوابیده روی شکم و سینه) دمر، دمرو (در برابر: بر پشت یا طاقباز supine)، (با: to) متمایل (به)، مستعد، آماده، مهیا
دیکشنری
دمر
اسم
proneدرازکش
صفت
prone, procumbentدمر
bowed, inclined, amenable, disposed, prone, aptمتمایل
ترجمه آنلاین
مستعد
مترادف
decumbent ، face down ، flat ، horizontal ، level ، procumbent ، prostrate ، reclining ، recumbent ، resupine ، supine